دیکشنری
داستان آبیدیک
اجازه فرود
english
1
general
::
permission to land
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
اجازه حضور
اجازه خواستن
اجازه دادگاه
اجازه دادگاه به خوانده جهت اصلاح با خواهان (در مهلت معین)
اجازه دادگاه به طرفین جهت حل و فصل مسالمت آمیز دعوی (اجازه اصلاح)
اجازه دادن
اجازه داشتن
اجازه دیرکرد
اجازه رفتن دادن
اجازه صادرات
اجازه صریح
اجازه ضمنی
اجازه عبور
اجازه عبور موقت
اجازه عمران و آبادی اراضی
اجازه فرود
اجازه قانونی
اجازه قضایی
اجازه گرفتن
اجازه مرخصی
اجازه مسافرت
اجازه ملاقات
اجازه موقت
اجازه موقت عبور
اجازه ناقل
اجازه نامه
اجازه ندادن
اجازه نفوذ فاز هوا در آب
اجازه و اختیار صریح
اجازه ورود
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید